به اعتقاد من که براساس تجربیات درمانی ام حاصل شده ریشه بسیاری از مشکلات روانی را می توان براساس عوامل زیر و به ترتیب اثر گذاری و ارزشمندی نام برد. البته این عوامل با یکدیگر تعامل دارند و با توجه به شخصیت افراد دخالت بعضی از عوامل نسبت بعضی دیگر بیشتر می باشد. این عوامل عبارتند از:
1- عدم اعتماد به نفس و ترس از ابراز وجود
2- وقایع تلخ زندگی
3- طرز نگرش و عقاید
4- ژنتیک
5- انتقال دهند های شیمیایی و هرمونی
عدم اعتماد به نفس و ترس از ابراز وجود:
بسیاری از مردم به راحتی قادر به ابراز وجود و احقاق حق خود در ارتباط با دیگران نیستند . ریشه این مشکل بیشتر به تربیت دوران کودکی و یا تجربیات تلخی که در روابط با دیگران حاصل می شود برمی گردد . چنین افرادی را می توان دارای عدم اعتماد به نفس و یا خجالتی بودن و یا کسانی در روابط اجتماعی دچار ترس و اضطراب هستند دانست .ارتباط این ویژیگی شخصیتی و اختلالات روانی در این است که چون این افراد قادر به ابراز احساسات و هیجانات خود به طرز منطقی و معقول نیستند این هیجانات و احساسات را سرکوب نموده و در نتیجه دچار اختلالات روانی گوناگون که در ذیل مشاهده می نمایید می شوند. به اعتقاد و طبق تجربیات بالینی من عامل عدم اعتماد به نفس و خجالتی بودن بزرگترین عامل اختلالات روانی در حال حاضر می باشد.
عامل اعتماد به نفس یکی از بزرگترین عوامل پیشرفت انسان در زندگی اش می باشد ، و کسانی که فاقد آن هستند طبیعتا بسیاری از چیزهای را که دوست دارند داشته باشد از آن محروم می گردند.
وقایع تلخ زندگی:
وقایع تلخ زندگی یا اتفاقات ناگوار و ناراحت کننده دومین عامل ایجاد افسردگی و اختلالات عاطفی و روانی می باشد. از جمله وقایع تلخ زندگی که باعث افسردگی ، وسواس ، تیک های عصبی ، لکنت زبان ، اختلالات جنسی و بسیاری از اختلالات دیگر که در جاهای مختلف این سایت ذکر شده را می توان چنین نام برد: شکست عاطفی ، طلاق ،مورد تجاوز واقع شدن ، تنبیهات شدید ، شکست مالی ، از کار بیکار شدن ، تصادف ، از دست دادن عزیزان ، بیماریهای لاالعاج ، جراحی ، وقایع طبیعی مثل سیل ، زلزله ، طوفان …. و بسیاری از موارد مشابه هر چند ساده و ناچیز که می تواند برای بعضی از افراد ترومای(ضایعه) سنگینی محسوب شود ، که می توان آنها را تحت عنوان
PTSD (post-traumatic stress disorder) نام گذاشت. در این اختلال فرد پس از تجربه یک حادثه دردناک یک اختلال رفتاری و یا روانی را از خود بروز می دهد مثلا پس از یک حادثه خاصی مانند شاهد انفجار بمب بودن دچار لکنت زبان و یا تیک های عصبی و…. می شود.
طرز نگرش و عقاید:
قالبهای فکری و نگرش افراد در کیفیت هیجانات و احساسات و رفتارهای آنها اثر گذار می باشد. افرادی که دارای قالب های فکری سخت و غیر انعطاف می باشند بسیار شکننده هستند . برای مثال کسی که براین اعتقاد است چون برای دوستش کار خاصی را انجام داده او هم حتما باید این کمک او را جبران کند و اگر جبران نکند از او دلگیر می شود به عبارتی خشمگین ، عصبانی ، افسرده و… می شود . در نتیجه وقتی که این فرد با دوستش روبرو می شود با او سلام
وعلیک نمی کند. در صورتی که نگرش درست این است که ما چنین تجزیه و تحلیل کنیم : شاید دوستم فرصت نکرده ، شاید هم یادش رفته ، شاید هم او از چیز دیگری دلگیر باشد و یا …
بنابراین نگرشها و عقاید ما تعیین کننده کیفیت احساسات ، هیجانات و رفتارهای ماهستند.
ژنتیک:
یکی دیگر از عوامل اختلالات روانی عامل توارث می باشد . یعنی اختلالاتی که ریشه در مسائل ژنتیکی دارند که از والدین به نسل بعد منتقل می شود .
انتقال دهند های شیمیایی و هرمونی:
یکی دیگر از عوامل اختلالات روانی کارکرد سیستم عصبی و انتقال دهنده های شیمیایی مغز و همچنین عملکرد غدد هرمونی می باشد که کاهش و یا افزایش بعضی از این انتقال دهنده های عصبی و هرمونی باعث نوسانات حالات روحی و روانی فرد می شود .
اختلالات ذکر شده در زیر نمونه ای از اختلالات عاطفی – روانی و جسمانی است که بوسیله هیپنوتیزم درمانی و روان درمانی قابل درمان می باشند .
که مهمترین آنها عبارتند از:
1- افسردگی
9- خجالت
2- پرخاشگری
10- ترس های اجتماعی
3- وسواس
11- تیک های عصبی
4- اضطراب و دلشوره
12- لکنت زبان
5- اختلال حمله هراسی
13- دردهای جسمانی
6- ترس ها و فوبی های مزمن
14- کنترل اشتها
7- اعتیاد و وابستگی های مضر روا نی
15- و غیره
8- اختلالات جنسی و انحرافات جنسی
همچنین کاربرد هیپنوتیزم در موارد زیر می باشد :
1- هیپنوتیزم و اعتماد به نفس
2- هیپنوتیزم و تقویت اراده
3- هیپنوتیزم و پیشرفت تحصیلی
4- هیپنوتیزم و عملکرد ورزشی
مطالب دیگران
در بسیاری از مقالات آموزش هیپنوتیزم بطور جامع و کامل منع شده است و ادعا شده است که شاید آموزنده با استفاده از خواص شگفت انگیز این علم از آن بطور نا مشروع استفاده یا سوء استفاده نماید.
متاسفانه باید گفت آموزش هر علمی چنین امکانی را بوجود خواهد آورد و از طرفی میتوان ادعا نمود که منع کنندگان آموزش هیپنوتیزم یا خواسته اند این علم را خارق العاده عنوان نمایند و یا از آن جز اطلاعات مختصری که ظاهراٌ آتار نمایان شده آن است نداشته اند.
بتمام این افراد باید اطمینان داد که هیچ هیپنوتیزوری هر چند هم که ماهرو کار کشته باشد نمی تواند بوسیله هیپنوتیزم ، مرتکب خلاف گردد ، علم را باید آموخت و محدودیتی بر آن قائل نیست .
البته دلیل اینکه چرا هیپنوتیزم این چنین اسرار آمیز تلقی گردیده است بسیار واضح می باشد . چرا که زوایای روح بشر هنوز ناشناخته باقی مانده است ، گرچه علم روانشناسی نوین از زمان فروید تا کنون مراحل مختلفی را پیموده است اما چون و چرای روح و اندیشه و ذهن بشر و تاثیرات ناشی از آن بعلت گونه گونی و وسعت و بعد بسیار حتی یک در هزار نیز شناخته نشده است .هنوز بطور قاطع و علمی قدرت روحی بشر اندازه گیری نشده است . نیروی نهفته ای که در درون من و شماست صد ها و صدها برابر بیش از آنی استکه از آن آگاهیم ، روانشناسان متعددی با توجه به این نیروی نهفته بکمک تلقین و تعلیم و تکرار فقط با بیان این مطلب که ایجاد و تلقین احساس خوشبختی و توانائی ، بشر را صاحب چنان نیروئی مینماید که میتوان بسادگی با مشکلات و استرس های روزمره دست و پنجه نرم کند ، تائید کننده این نیروی ناشناخته درونی بشر اند .
فقط با ساعتی تفکر و اندیشه میتوان احساساتی از قبیل غم و یا احساس شادی وشعف و توان و قدرت نمود ، زندگی ، حاصل این اندیشه ها ست واین تفکرات و تصورات ذهنی است که مشکلی بس کوچک را که در آینده بخودی خود حل شدنی است چون کوهی بزرگ و غیر قابل حل مینماید و ما را از انجام هر عکس العملی معقول باز میدارد و یا مشکلی بزرگ را چنان تحمل پذیر مینماید که پس از حل آن، آنرا معجزه تلقی مینمائیم .
ضرب المثل خواستن توانستن است شاید باز گو کننده این عظمت روحی بشر باشد که برای انجام هر ناممکن میتوان به نیروی اراده و خواست از عهده آن ناممکن بر آمد .
در عمل نیز این مطلب بارها ثابت شده است .
کسی منکر نیست که انرژی مثبت میتواند حاصل نیروئی باشد که حلال بسیاری از مشکلات است .
در مقابله با خطر نابهنگام در وجود بشر چنان نیروئی حاصل میگردد که در حالت عادی توان آن نیز ممکن به نظر نمی رسد، با هیپنوتیزم میتوان این نیرو و نیروهای نهفته درونی را در اختیار گرفت .
بعلت عدم شناخت درون وزوایای روح بیان آنچه که باعث هیپنوتیزم شدن افراد میگردد بسیار مشکل است ، لذا میبایست بکمک فرضیات باصل پرداخت ، مهم این نیست که بیان این فرضیات با مطالب و قوانین علمی قابل اثبات باشد، بلکه مهم درک چگونگی حالات خواب هیپنوتیزم است .
مهمترین آنها عبارتند از:
1- افسردگی
2- پرخاشگری
3- وسواس
4- اضطراب و دلشوره
5- اختلال حمله هراسی
6- ترس ها و فوبی های مزمن
7- اعتیاد و وابستگی های روانی
8- اختلالات جنسی
9- خجالت
10- ترس های اجتماعی
11- تیک های عصبی
12- لکنت زبان
13- دردهای جسمانی
14- کنترل اشتها
15- و غیره همچنین کاربرد هیپنوتیزم در موارد زیر می باشد :
1- هیپنوتیزم جهت تقویت اعتماد به نفس
2- هیپنوتیزم و تقویت اراده
3- هیپنوتیزم و پیشرفت تحصیلی
4- هیپنوتیزم جهت بهبود عملکرد ورزشی