ترس
ترس عارضه ای واقعی است که کل زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و به صورت یک وسواس در می آید و گاهی مانع فعالیت طبیعی فرد می شود. ترس عبارت است از واکنش (شیمیایی و فیزیکی) درمقابل یک خطر و بطور کلی ترس ریشه بسیاری از مشکلاتی است که فرد از آن آگاهی ندارد و در گذشته فراموش شده او (ضمیر ناهشیار) قرار دارد، که بطور غیر ارادی رفتار و افکار او را جهت می دهد. بنابراین بسیاری از رفتارها و هیجانات خارج از کنترل ما می باشند. ترس عبارت است از یک احساس ناخوشایند و مبهم منتشر شده که همراه با هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته می باشد که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است. وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً استرس زا بودهاند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد میشود. همه انسانها در زندگی خود دچار این ترس میشوند، ولی اضطراب مزمن و شدید، غیرعادی و مشکلساز است.
ترس شرایطی است که درجریان تکاملی بشر رفته رفته اتفاق افتاده است. ترس پیش از حرف زدن بشر تکامل یافته و وجود داشته است. وقتی می ترسیم بدن ما واکنشی انفجاری از خود بروز می دهد؛ مردمک ها گشاد می شوند تا دید بهتر شود، ضربان قلب و شدت تنفس افزایش می یابد تا اکسیژن بیشتری به بدن برسد، عرق می کنیم تا خنک تر شویم، فرآیند هضم متوقف می شود تا انرژی به مناطقی از بدن برود که بیشتر به آن نیاز است و غدد فوق کلیوی «کورتیزول» ترشح می کنند. کورتیزول هورمون استرس است و بدن را در شرایط هوشیاری و آمادگی جسمی و ذهنی قرار می دهد. واکنش ما به یک ترس دقیقاً مثل همان ترس است، تنها تفاوت در این است که علت ترس ما می تواند به شدت غیرمنطقی باشد. به عنوان مثال وقتی با یک مار رو به رو شوید و قرار باشد مار به شما حمله کند، ترس شما کاملاً منطقی و قابل درک خواهد بود؛ اما اگر عکس یک مار به شما نشان داده شود و بعد شما به همان میزان بترسید این دیگر قابل درک و منطقی نمی باشد.
بحث ترس و عوامل ترس را می توان از منظر دیگری نیز بررسی نمود. اگر چنانچه علت ترس ما برایمان ناشناخته باشد، می بایست حتماً به یک پزشک متخصص مراجعه کنیم تا او بتواند ریشه اصلی آن ترس را در ما شناسایی کند. برخی از متخصصان معتقدند که علت بیشتر ترسهای انسان ها، ریشه شخصیتی دارد. اختلال شخصیت مرزی، یک بیماری جدی اعصاب و روان است و مشخصه اصلی اش بی ثباتی و ناپایداری در خلق وخوست. این ناپایداری روی عملکرد و کارکرد فرد تأثیر می گذارد و مشکلات زیادی در زندگی خانوادگی، محیط کار و جامعه برای آن فرد به وجود می آورد.
به دلیل تنوع رفتاری و همچنین اعمالی که از فرد مبتلا به شخصیت مرزی سر می زند، محققان این اختلال را مرز بین روان پریشی (پسیکوز) و روان نژندی (نوروز) می دانند. روان پریشی نوعی نابسامانی روانی است که فرد مبتلا با دنیای واقعی ارتباط برقرار نمی کند و درک صحیحی از واقعیات ندارد. مثل بیمارانی که دچار توهم و جنون هستند. اما بیماران روان نژند خصوصیاتی دارند که بسیار رایج و شناخته شده اند. از شاخص ترین آنها می توان به اضطراب، وسواس، افسردگی، ترس های مرضی و هیستری اشاره کرد. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی بین این دو گروه قرار می گیرند. درواقع آمیزه ای از حالت های ذکر شده را (به طور موقتی نه همیشگی) دارند.
مطالب مرتبط: