تعریف دردهای روانی- جسمانی (psychosomatic pains) :
اصطلاح رایج دردهای روانی-جسمانی، در واقع دردهای روان تنی یا سایکوسوماتیک می باشد. درد های روان تنی دردهایی هستند که منشا روانی دارند بعبارتی دردهایی که بوسیله تنشها و فشارهای روانی فرو داده شده یا سرکوب شده ایجاد می شوند که بصورت جسمانی خود را نشان می دهند. بعبارتی دردهای روان تنی دردهایی هستند که بوسیله دارو درمانی بهبود پیدا نکرده اند. بعبارتی این دردها هیچ گونه منشا جسمانی ندارند. بنابراین بسیاری از دردها یا مشکلات جسمانی که بوسیله روشهای پزشکی التیام نیافته اند را می توان دردهای روان تنی نامید. از جمله دردها و یا مشکلات جسمانی که می توان آنها را با منشا روانی نامید عبارتند از: سردردهای تنشی، میگرن، گردن درد، حتی بسیاری از اوقات فشار خون یا دیابت نیز ممکن است بوسیله فشار روانی بروز کند. به عبارتی انواع دردها که بوسیله دارودرمانی بهبود نمی یابند. بسیاری از اختلالات جنسی نیز از جمله اختلالات روان تنی می باشند، حتی بسیاری از اوقات ریزش مو نیز منشا روانی دارد، همچنین گاهی اوقات فلج اندام که اصطلاحا” در روانشناسی آن را هیستریک می نامند منشا روانی است. و غیره.
علل دردهای روانی-جسمانی یا روان-تنی:
همانطور که گفته شد منشا دردهای روان-تنی ناشی از فشار های روانی است. مثلا” بسیاری از افراد پس از مشاجره خانوادگی و یا مغبون شدن در یک معامله و یا شنیدن یک خبر بد ممکن است دچار دردهای جسمانی مثلا” سر درد شوند. احساس گناه، احساس خشم، بسیاری از اوقات از جمله دلایل اختلالات جنسی می شود.
پیآمدهای دردهای روانی-جسمانی یا روان تنی:
اختلال در زندگی روزمره و یا به عبارتی مشکلات شغلی، ایجاد اختلال در سلامت کلی فرد، ایجاد مشکلات در روابط خانوادگی و غیره از جمله پیآمدهای دردهای روان تنی یا دردهای عصبی می باشند.
درمان دردهای روانی-جسمانی یا روان تنی:
مشاوره روانشناسی به منظور کاهش تنشهای بین فردی و خانوادگی و همچنین روان درمانی بمنظور ایجاد الگوی فکری معقول و عقلانی می تواند به طور غیر مستقیم باعث کاهش دردهای جسمانی-روانی گردد. طبیعی است هیپنوتیزم درمانی به همراه روشهای درمانی رایج می تواند بهترین روش درمانی برای چنین اختلالاتی باشد.
دردهای جسمانی
بسیاری از اوقات فشارهای روانی و یا به عبارتی خشم های سرکوب شده فرد باعث بروز علائم جسمانی مانند سردرد – گردن درد – کتف درد – فشار خون – درد قفسه سینه و غیره … می شود و یا بطور کلی هرگونه مشکل جسمانی که فرد بطور ژنتیک آمادگی آن را دارد فشار های روانی آنها را سریعتر آشکار می سازند . بطور کلی دردهای جسمانی که هیچ گونه منشاء جسمانی برای آنها توسط پزشکان پیدا نشده است را دردهای روان تنی ( Psychosomatic ) می نامند .
منشاء بسیاری از مشکلات جسمانی می تواند فشارها و اختلالات روحی و روانی باشد که تظاهرات آن به صورت علایم و نشانههای بیماری جسمی است، اما علائم نیز به طور کامل، بیماری جسمی را نیز توجیه نمیکنند.
بیشتر علایم و نشانههای مربوط به اختلالات غیرقابل توجیه از نظر پزشکی یا شبهجسمی، ممکن است در مرحله بحرانی زندگی آغاز شود و با رفع استرس یا آموزش سازگاری به فرد مبتلا، برطرف شوند.
علایم و نشانهها شبیه حالتهای طبیعی همراه با استرس و آشفتگی روانی است، اما در اختلال شبهجسمی علایم و نشانهها شدیدتر هستند و طی یک دوره مداوم ادامه پیدا می کنند. بایستی به این نکته مهم نیز توجه نمود که درمانگر و پزشک بایستی قبل از هر اقدام با بررسی های دقیق احتمال وجود و بروز اختلالات جسمی را ابتدا رد نموده و سپس به وجود بیماری های روحی و روانی بیندیشد چون ممکن است خدای ناکرده برخی از قضاوت های اولیه باعث گمراهی پزشک و انجام درمان های نابجا گردد.
انواع اختلالاتی که از نظر پزشکی علایم و نشانههای غیرقابل توجیه دارند عبارتاند از: اختلال جسمیسازی، اختلال درد، اختلال تبدیلی و خودبیمار انگاری.
الف)اختلال جسمیسازی : چنین افرادی برای چند سال متوالی، دچار بیماریهای جسمانی هستند، ولی وقتی که پزشک آنها را مورد معاینه قرار دهد، علت بدنی و جسمی واضحی پیدا نمیکند. برخی نشانهها و علایم اختلال جسمیسازی شامل کمردرد، سردرد، درد مفصل و درد قفسهسینه است. همچنین برخی مشکلات گوارشی از قبیل التهاب معده، تهوع، استفراغ و اسهال نیز از دیگر علایم این اختلال به شمار میرود.
این علایم به طور معمول در نوجوانی شروع میشود و بیشتر در بین خانمهای جوان رایج است.
ب)اختلال درد: اختلال درد شامل تجربه درد به مدت طولانی است و هیچ دلیل جسمی، علت درد را آشکار نمیکند. این اختلال همانند دردهای مزمن مفاصل نیست که اساس جسمی داشته باشد. اختلال درد به طور معمول بین سنین 30 تا 50 سالگی شروع شده و معمولا به طور ناگهانی ظاهر میشود و پس از چند هفته یا چند ماه درد آن بدتر میشود. تداوم این اختلال نیز در خانمها دو برابر آقایان است.
افراد دچار این اختلال ممکن است مدت های زیادی فعالیت طبیعی و کارشان را رها کنند. از یک پزشک به پزشک دیگر میروند و از روشهای زیادی برای از بین بردن دردشان استفاده میکنند. این اختلال میتواند به استرس منجر شود.
ج)اختلال تبدیلی :علایم و نشانههای این اختلال، بیشتر حسی و حرکتی است. نشانههای حسی شامل از دست دادن حس درد یا لامسه، دوبینی، کوری و کری است. علایم و نشانههای حرکتی شامل: ضعیف شدن تعادل و هماهنگسازی، فلج شدن، مشکل در بلع یا تولید صداست. برخی افراد حتی به حملات قلبی، صرع یا تشنج نیز دچار میشوند.
نتایج آزمایشهای عصبی و دیگر آزمایشها، هیچ مورد غیرطبیعی را نشان نمیدهند، ولی عوامل روانشناسی از قبیل استرس، عامل به وجود آورنده یا تشدید کننده ی علایم و نشانههای مربوط به این اختلال می باشد و به طور معمول در نوجوانی و ابتدای جوانی ظاهر میشوند.
د)خود بیمار انگاری:خودبیمارانگاری یک نوع دلنگرانی، همراه با ترس از بیماری است. یعنی اینکه بیمار خود باور میکند که به یک نوع بیماری مبتلا شده و نقش یک بیمار جسمی را بازی میکند، حتی پس از یک معاینه کامل و اطمینان پزشک از نبود هیچگونه اختلال بدنی، یک ترس بدون دلیل از بیماری در وی ادامه می یابد.
در بیمار معمولا تغییر در میزان ضربان قلب ایجاد میشود. افزایش تعریق و درد معده، نیز به عنوان یک دلیل روشن از این بیماری است.
فکر و ذهن بیمار، نگران اختلال در ارگانهای بدنش می باشد. به عنوان مثال نگرانی از اینکه مبتلا به بیماری قلبی می باشد. اغلب اشخاص خودبیمارانگار، توقع بیش از حد از پزشک خود دارند و تلاشهای پزشک برای سلامت خود را ناکافی و غیر موثر می دانند.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در اختلالی موسوم به اختلال تصنعی شخص بیمار علایم یک بیماری جسمی را شبیهسازی میکند و یا حتی آسیبی به خود میزند تا به این ترتیب توجه دیگران را به خود و بیماری اش جلب کند.