راههای تقویت اعتماد بنفس
تعریف عدم اعتماد به نفس
را می توان عدم توانایی در ابراز توانمندیها و لیاقتهای فرد علیرغم دارا بودن آن تواناییها تعریف نمود.برای مثال دختر زیبایی که علی رغم زیبا بودن در چشم دیگران باز هم خود را زیبا نمی داند . یا ورزشکاری که علیرغم توانمندیهای جسمانی و فنی، خود را در مقابل حریف ضعیف می بیند. و یا دانشجویی که علیرغم تسلط بر مطالب درسی سر کلاس جرات پاسخ دادن به سوالات را ندارد.
علل عدم اعتماد به نفس
بیشترین ویژگیهای شخصیت ما از دوران کودکی شکل میگیرد. بنابراین از جمله عوامل شکل دهنده شخصیت ما بایدها و نبایدها، تایید و یا عدم تایید رفتارهای ما، تنبیه ها و تشویق ها، تحسین و تمجید، تعریف و تحقیر،… می باشد که توسط اطزافیان از جمله خانواده و والدین بر ما اعمال می گردد. بنابراین اعتماد به نفس و یا عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس کاذب ریشه در دوران کودکی و تربیت گذشته فرد دارد.
پیامدها و عواقب عدم اعتماد به نفس
پیامدهای عدم اعتماد به نفس بسیار است. شخصی که فاقد اعتماد به نفس می باشد در واقع قدرت ابراز وجود، توانایی احقاق حق، توانایی در ابراز علاقه و بیان احساسات و غیره را ندارد. در نتیجه احساس سر خوردگی، خود کم بینی و احساس پریشانی مینماید، که این همان افسردگی است. در واقع یکی از عوامل اصلی و درجه یک اختلالات افسردگی، اضطراب، وسواس، و غیره که این درمانگر در طول دوران کاری در بیماران خود مشاهده نموده است عدم اعتماد به نفس میباشد.
شباهت های زیادی بین اعتماد به نفس و خجالت وجود دارد . یک فرد خجالتی هم می ترسد ابراز وجود کند و همینطور یک فردی که اعتماد به نفس ندارد هم ترس از ابراز وجود دارد . با این حال تفاوتهای این دو بسیار زیاد است . به طور کلی فردی که دارای عدم اعتماد به نفس می باشد حتی در انجام کارهایی که توان انجام آن را دارد هم می ترسد . بسیاری از افراد دارای اعتماد به نفس کاذب می باشند . این افراد ادعای انجام هر کاری را می نمایند و هنگامیکه شکست می خورند سعی می کنند باز آن را توجیه کنند . اگرچه اعتماد به نفس کاذب یک ویژگی منفی است ولی وضعیت افراد دارای این ویژگی بهتر از افرادی است که اعتماد به نفس ندارند . چون کسی که اعتماد به نفس ندارد حتی برای بهبود شرایط خود هم تلاش لازم را انجام نمی دهد .یکی از دلایل افسردگی عدم اعتماد به نفس می باشد.
درمان عدم اعتماد به نفس
متاسفانه عدم اعتماد به نفس همان طور که گفته شد یکی از عوامل اصلی اختلالات عاطفی و رفتاری و روانی است. بسیاری از درمانگران از جمله روانپزشکان به دنبال رفع علایم بیماری می باشند و معمولا روانپزشکان دارو تجویز مینمایند تا علایم افسردگی و استرس و غیره را کاهش دهند. و متاسفانه فنون روانشناسی چون شناخت درمانی و رفتار درمانی و … نیز در درمان و یا بهبود حالات روانی و رفتاری فرد آنچنان موفق نبوده است. از آنجایی که به نظر میرسد که ریشه بسیاری از اختلالات رفتاری و روانی ریشه در اعماق ذهن و یا ضمیر ناخودآگاه فرد دارد شاید در حال حاضر هیپنوتیزم درمانی به همراه روان درمانی قویترین روش برای بهبود اعتماد به نفس و دیگر حالات روانی فرد باشد.
خودتان را ببخشید. خب، هر کسی ممکن است هر از گاهی در طول زندگیاش به کارهای اشتباه و حتی احمقانهای دست بزند. سخت نگیرید. بگذارید دست درمانگرِ بخشش و بخشایش به شانهتان بخورد. باور کنید و ایمان داشته باشید که این نواقص هم جزو زندگی است و ما حتی برای اصلاح این نواقص هم به اعتماد به نفس احتیاج داریم.
حتی اگر خودتان هم جزو این آدمها نباشید، لابد دیدهاید آدمهایی را که تا دست از پا خطا میکنند یا اتفاق بدی برایشان میافتد، شروع میکنند به سرزنش خود و طوری با خودشان حرف میزنند که فقط بوی تحقیر از آن میآید. این کار، اعتماد به نفس را ویران میکند. اگر تا به حال هم اینگونه بودهاید؛ دیگر تمامش کنید. تمریناش آسان است. وقتی خودتان را مخاطب میکنید، حرمت خودتان را حفظ کنید. خودتان را در مقام کسی مورد خطاب قرار بدهید که ارزش عشق و ملاطفت و خوشرفتاری دارد. طوری با خودتان حرف بزنید که با عزیزترین عزیزانتان توی این دنیا. با خودتان مودب باشید تا بقیه هم حرمتتان را نشکنند و ادبِ حضورتان را حفظ کنند.
اعتماد به نفس از بیرون به درون نمیآید. این حس، یک حس کاملا درونی است که البته آثار و برکاتش در بیرون از وجودتان هم ظاهر می شود. وقتی می خواهید کاری انجام بدهید یا به هدف خاصی برسید، همیشه از انتها شروع کنید. مثلا امروز یا فردا میخواهید چه کار کنید؟ کجا بروید؟ به چه هدفی برسید؟ چطور باشید؟ چگونه حرف بزنید؟ و . . . پس از پاسخ به این سوالها، یک لحظه چشمانتان را ببندید و توی ذهنتان سعی کنید خودتان را رسیده به آن نقطه هدف فرض کنید: در حال سخنرانی به همان نحو دلخواه، در حال رانندگی بدون اشتباه، در حال همکلامی بدون عصبانیت و . . . تصویر دلخواهتان را با تمام جرییاتاش در ذهنتان بسازید و دایما آن را پررنگتر و پررنگتر کنید تا لوازم و لواحق ذهنیاش هم برایتان ایجاد شود. این تصویر میشود عصای دستتان برای رسیدن به آنجا و آن شرایطی که دلتان میخواهد. مطمئن باشید.
مثبت باشید اما کمالگرا نه. مثبت بودن منجر به افزایش جاذبههای درونی و بیرونی میشود، در حالی که کمالگرایی افراطی، آدم را فلج میکند و باعث میشود آدم به خیلی از هدفهای دیگرش در زندگی نرسد. با مثبت بودن، هم در وجود خودتان احساس ارزشمندتری را تجربه میکنید، هم دیگران نسبت به شما این حس را پیدا میکنند. البته برای مثبت بودن، هیچ الزامی به انجام کارهای فوق العاده نیست. کافی است خوبیهای دیگران را سرمش زندگی خودتان کنید و تا آنجایی که از دستتان برمیآید، خیرخواه و یاریرسان باشید.
نسبت به ظاهرتان بیتوجه نباشید. آراستگی ظاهری یک از لازمههای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی است. سعی کنید حتی در روزهایی که حس و حال چندان خوبی هم ندارید، باز هم ظاهرتان مرتب باشد و آراسته باشید. اتفاقا آن روزهایی که بیحوصلهترید، بیشتر باید به این نکته توجه کنید. این کار هم باید به شکل یک عادت دربیاید و البته این عادت هم از آن عادتهایی است که شمشیر دولبه است. یعنی با افراط در آن، از آن سوی بام اعتماد به نفس میافتید وباز هم خودباوریتان ضربه میخورد. پس برای این آراستگی، حد و مرز روشنی تعریف کنید.
انرژی تولید کنیدو از انرژی درونیتان غافل نشوید. هر روز لااقل یک کار مثبت انجام بدهید که حس خوبی در درونتان ایجاد کند و در رابطه با این کار هم با هیچکسی حرف نزنید. این حس و انرژی مثبت درونی را فقط و فقط برای خودتان نگه دارید. این تمرین واقعا اثربخش است.
به سلامتتان توجه داشته باشید. نرمش یا ورزش روزانه و منظم حتی در حد پیاده روی روزانه، دویدن، شنا و . . . کمککننده است. این طوری واقعا احساس میکنید که به جسمتان تسلط بیشتری دارید و این حس میتواند اعتماد به نفستان را هم تا حدی تقویت کند. هر روز، زمانی را برای گوش کردن به موزیک دلخواهتان کنار بگذارید و توی آن مدت، ذهنتان آزاد کنید تا پرواز کند و رویاهایتان را بازسازی کند.
سفر چیز خوبی است، خصوصا برای شما که می خواهید اعتماد به نفستان را تقویت کنید. وقتی از محیط آشنایتان جدا میشوید و از آن فاصله میگیرید، دستتان برای رها شدن و افزایش اعتماد به نفس بازتر میشود چون در بسیاری از اوقات مجبور می شوید به نوعی با خودتان درگیر شوید و نیازهای معمولتان را مرتفع کنید. از این درگیری نترسید. نتیجهاش مثبت است.
در هر محیط تاریکی لااقل میشود یک نقطه روشن پیدا کرد. اگر عادت کنید، میتوانید همیشه و در هر محیط تاریکی با دیدن آن نقطه، روشن و دلگرم باشید. این طوری، روحیهتان شادابتر میشود و انگیزهتان برای تلاش، بیشتر. سعی کنید منفیها را گذرا و ناپایدار ببینید و مثبتها را پایدار و ماندنی. اگر کسی به سلامتان جواب نداد، همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که شاید سلامتان را نشنیده یا ذهناش آنقدر مشغول بوده که متوجه سلامتان نشده است، کما این که در بیشتر مواقع هم همین طور است.