Rate this post

شروع داستان من (برگرفته از مصاحبه با یکی از مراجعه کنندگان)
من حمید هستم، ۳۵ ساله. شاید داستان من شبیه داستان خیلی‌ها باشد که با یک چالش شخصی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و نمی‌دانند از کجا شروع کنند. مشکلی که من سال‌ها با آن روبه‌رو بودم، چیزی بود که به آن “فتیشیسم” می‌گویند. گرایش‌هایی که در ابتدا برایم هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید، به مرور زندگی عاطفی و روزمره‌ام را مختل کرد.

بارها سعی کرده بودم این گرایش‌ها را نادیده بگیرم یا به‌اصطلاح خودم آن‌ها را “کنترل کنم”، اما حقیقت این بود که هیچ کنترلی نداشتم. سرانجام، تصمیم گرفتم از یک متخصص کمک بگیرم.


چطور متوجه شدم که نیاز به درمان دارم؟
همه چیز از شکست اولین رابطه جدی‌ام شروع شد. من نامزد کردم و به خیال خودم زندگی خوبی را شروع کرده بودم. اما خیلی زود متوجه شدم که تمایلات خاصی که همیشه در ذهنم بود، به‌قدری روی رفتارم تأثیر گذاشته که باعث سردی در رابطه شد. شریک زندگی‌ام احساس می‌کرد نمی‌تواند در کنار من راحت باشد.

این تجربه برای من هم دردناک بود. رابطه دومم هم به همین دلیل به شکست انجامید. این‌بار به خودم گفتم: “باید کاری کنی، یا این مشکل همیشه همراهت خواهد بود.”


آشنایی با دکتر نجفی‌توانا
بعد از جست‌وجوی زیاد در اینترنت و صحبت با چند دوست نزدیک، نام دکتر نجفی‌توانا به گوشم خورد. ایشان یک روان‌درمانگر باتجربه بودند و از هیپنوتیزم درمانی هم استفاده می‌کردند. راستش اولش شک داشتم. فکر می‌کردم شاید این هم مثل بقیه روش‌هایی باشد که امتحان کرده‌ام. اما وقتی وارد اولین جلسه شدم، نظرم عوض شد.

دکتر فضایی بسیار امن و بدون قضاوت فراهم کردند. همین موضوع باعث شد بتوانم بدون ترس و خجالت درباره مشکلاتم صحبت کنم. دکتر توضیح داد که فتیشیسم به‌خودی‌خود مشکلی نیست، اما اگر به روابط و کیفیت زندگی آسیب بزند، باید روی آن کار کرد.


روند درمان: روان‌درمانی و هیپنوتیزم
دکتر نجفی‌توانا از ترکیب دو روش برای کمک به من استفاده کرد:

  1. روان‌درمانی شناختی-رفتاری (CBT):
    در جلسات روان درمانی یاد گرفتم که محرک‌های ذهنی و محیطی این تمایلات را شناسایی کنم. مثلاً دکتر کمک کرد بفهمم چه افکاری به‌طور خودکار مرا به سمت این رفتارها سوق می‌دهند. سپس به من تکنیک‌هایی یاد دادند تا به‌جای این افکار، الگوهای فکری و رفتاری سالم‌تر ایجاد کنم.
  2. هیپنوتیزم درمانی:
    این بخش خیلی خاص و جالب بود. دکتر با استفاده از هیپنوتیزم به من کمک کرد تا به ناخودآگاهم دسترسی پیدا کنم و ریشه‌های عمیق‌تر این تمایلات را بشناسم. یکی از جلسات هیپنوتیزم برایم بسیار به‌یادماندنی بود؛ متوجه شدم که برخی تجربیات دوران کودکی‌ام در شکل‌گیری این الگوها نقش داشتند. وقتی این موضوع را درک کردم، توانستم راحت‌تر از آن عبور کنم.

تغییرات ملموس
بعد از حدود سه ماه، تغییرات چشمگیری در خودم حس کردم. دیگر احساس نمی‌کردم این تمایلات مرا کنترل می‌کنند. یاد گرفتم که چطور ذهنم را مدیریت کنم و حتی در شرایط سخت هم آرام بمانم.

حالا می‌توانم بگویم که در یک رابطه سالم و عاطفی هستم و این موضوع دیگر مثل گذشته برایم مانع نیست. البته هنوز هم گاهی این افکار به ذهنم می‌آیند، اما تفاوتش این است که حالا می‌دانم چگونه با آن‌ها برخورد کنم.


پیشنهاد من به دیگران
اگر شما هم مشکلی مشابه من دارید، اولین قدم این است که خودتان را قضاوت نکنید. فتیشیسم یک بیماری یا نقص نیست، اما اگر زندگی‌تان را مختل کرده، حتماً با یک متخصص مشورت کنید. تجربه من نشان داد که کمک گرفتن از افراد حرفه‌ای، مثل دکتر نجفی‌توانا، می‌تواند تغییری واقعی ایجاد کند.


دعوت به اقدام
اگر شما یا یکی از عزیزانتان با چالشی مشابه روبه‌رو هستید، تیم متخصص ما آماده کمک به شماست. برای دریافت مشاوره یا اطلاعات بیشتر درباره روش‌های درمان فتیشیزم، همین حالا با ما تماس بگیرید یا فرم رزرو وقت را پر کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *